به نام خداوندگار قلم
غزل سی و یکم از مجموعهی غزل “ممیِّزی ” به قلم منوچهر ابراهیمی 🙏
نگیر از لحظههای من نگاه سر به زیرت را
مبادا حس کنم دیگر جدا کردی مسیرت را
چه شرمی بود جاری در نگاهت ماده آهو جان؟
که در خلوت نشاندی سالهای سال شیرت را
به روی لحظههای من ببار ای ابر باران پوش
بگیر از التهاب داغ تابستان کویرت را
مرا در خویش حل کن آی! اقیانوس نامحدود
بِکِش بر دامن خود باز هم رود حقیرت را
شبیه موم بودم بین دستان هنرمندت
در آوردی به هر شکلی که ممکن شد خمیرت را
به هر سمتی که چرخیدی جهانی قتلعامت شد
گرفتی تا از آن چشمان بیپروا حریرت را
منوچهر ابراهیمی احمد آباد 🍂