
به نام خداوند شعر و شعور
غزل بیست و یکم از مجموعه غزل “ممیِّزی ” به قلم منوچهر ابراهیمی احمد آباد.
تقدیم به مادرِ از دست رفته
برای اینهمه چشم انتظار بعد از تو
چه تلخ میگذرد روزگار بعد از تو!
نشسته گَرد یتیمی به روی گلدانها
و خانهای که ندارد بهار بعد از تو
در آسمان خیالم هنوز میچرخند
هزار خاطرهی بیمدار بعد از تو
احاطه کرده دلم را خطوط دلتنگی
به کوچهها زدهام بیگدار بعد از تو
شبیه سایه شدی، نیستی ولی هستی
شبیه باد شدم بیقرار بعد از تو
نفس کشیدنِ گلهای خانهی پدری
به جانِ پیرهنت گشته عار بعد از تو
بدون روح وپُر از سایه است، میترسم
گمان کنم که شده خانه غار بعد
منوچهر ابراهیمی احمد آباد