Skip to content
- به نام خداوندگار قلم
- غزل بیست و پنجم از مجموعهی غزل ممیزی به قلم منوچهر ابراهیمی احمد آباد 🍂
- حبس کردم در گلوی خود صدای مُرده را
- تا کسی هرگز نفهمد ماجرای مُرده را
- خانهای ویرانهام در اختیار سایهها
- چشم امیدی ندارم این بنای مرده را
-
- یکنفر پیدا نشد تا در به رویم وا کند
- یا بگیرد از هوایم این هوای مُرده را
- در دلِ طوفان ندارم هیچ امید ساحلی
- میبَرَم با خویش وقتی ناخدای مُرده را
- مستجابالدّعوه وقتی نیستی زاهد! بیا
- ازسرِ دوشت بیانداز این عبای مُرده را
- فکر کن پیغمبری باشی میانِ مارها
- با چهامّیدی میاندازی عصای مرده را؟
- منوچهر ابراهیمی احمدآباد
-