به نام خداوند شعر و شعور
نمایشگاه کتاب امسال متفاوت تر از سالهای قبل برگزار شد هم کیفیت هم تنوع آثار به گونهای بود که مخاطبین بسیاری را متوجه خودش کرد.
شکر خدا مجموعهی غزل بنده به عنوان “بغضهای بلاتکلیف” با کوشش دوستان بزرگوارم آقای غلامرضا خدارحمی و خانم عاتکه صفالو در انتشارات آنان به چاپ رسید و در نمایشگاه کتاب تهران اولین رونماییش انجام شد.
امیدوارم سالهای بعد باز هم کیفیت آثار بالاتر برود تا مخاطب بتواند ارتباط بیشتر و بهتری با آثار برقرار کند.
غزلی از این مجموعه
بیا و با خودت اینبار حرف داغ بیاور
برای رفتن از این دخمه اشتیاق بیاور
گذشته فصلِ درو، خستهام شبیهِ مترسک
دلم گرفته برایم کمی کلاغ بیاور
حواسِ باغچه ششدانگ پیشِ بغضِ قناریست
برای این قفس خسته بویِ باغ بیاور
تمامِ پنجرهها خوردهاند باز به دیوار
هوایِ تازه دوباره در این اتاق بیاور
تبر به ریشه زده نیست شوقِ برگ و بهاری
برایِ مرهمِ این ساقهها اجاق بیاور
شبی غلیظ به این خانه پا گذاشته، هر وقت
“برای دیدن من آمدی… چراغ بیاور” (١)
منوچهر ابراهیمی احمد آباد
(١) “من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانهٔ من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچهٔ خوشبخت بنگرم”
فروغ فرخزاد، تولدی دیگر